گردآورنده: شهرام نبی زاده
مقدمه
اختصاصی بودن عمل هورمون ها و وجود یک اندام خاص براي ظهور اثر یک هورمون خاص به آن صورت که در مورد هورمونهاي حیوانی مطرح است در مورد هورمون هاي گیاهی دیده نمی شود. این موضوع احتمالا به دلیل محدود بودن تعداد اندامها در گیاهان و متنوع تر و متفاوت تر بودن آنها در جانوران است. به عنوان مثال گونادو تروپین ها که به وسیله ي هایپوفیز ترشح می شوند فقط فر روي غدد تناسلی اثر نموده و بر روي اندامهاي دیگر اثر آشکاري ندارند. در صورتی که در اعضاي گیاهی ویژگیهایی از این نوع وجود نداشته و در آنها بسیاري از پاسخهاي هورمونی بوسیله ي دو و یا چند هورمون کنترول می شود. میزان و مدت رشد گیاه توسط فعالیت ها ي هماهنگ تنظیم کننده ها کنترل میشوند. برخی از نمونه هاي بارز تنظیم کننده هاي بازدارنده رشد، آنهایی هستند که تخم و جوانه را به استراحت فرومی برند و ویژگی به تعویق انداختن رشد تا زمانی که شرایط مناسب دوباره مهیا شود را دارند. آنها همچنان تلاش هاي زیادي کردند تا این گونه ترکیبات را از بافت ها و به خصوص جوانه هاي در حال رکود جداسازي و استخراج کنند. در گذشته تصور می کردند که برخی از نتایج مورفوژنتیکی از اثر هورمونهاي معینی حاصل می شود مانند تشکیل ریشه تحت اثر هورمون ریشه rhizocaline و تشکیل جوانه تحت اثر هورمون جوانه caulocaline . در صورتی که امروزه می دانیم که نتایج مورفوژنتیکی مذکور با مشارکت هورمون هاي مختلفی انجام گرفته و در حقیقت از یک تعادل هورمونی ناشی می شود. به هیمن علت بسیاري از گیاه شناسان موجودیت هورمون گل florigen یا یک هورمون اختصاصی تشکیل گل در هر گیاهی را وجود مجموعه ي شرایط هورمونی و بیوکیمیایی مورد نیاز خاصی براي آن گیاه دانسته اند. با وجود این هورمون ها اعم از گیاهی یا حیوانی داراي اثرات عمومی و غیر اختصاصی بوده به عنوان عوامل رشد بر روي اکثر حجرات اثر می نمایند و در صورت نبود باعث کوتاهی قد dwarfism می شوند. بعلاوه برخی از هورمونهاي حیوانی اختصاصی تر که بر روي اندامهاي مخصوص اثر می نمایند داراي اثرات ثانوي نیز هستند. بنابر این بین هورمونهاي گیاهی و جانوري مرز مشخص وجود ندارد و بسیاري از
صفات که در هورمون هاي گیاهی وجود دارد در هورمون هاي حیوانی نیز دیده می شود.
اختصاصی بودن عمل هورمون ها و وجود یک اندام خاص براي ظهور اثر یک هورمون خاص به آن صورت که در مورد هورمونهاي حیوانی مطرح است در مورد هورمون هاي گیاهی دیده نمی شود. این موضوع احتمالا به دلیل محدود بودن تعداد اندامها در گیاهان و متنوع تر و متفاوت تر بودن آنها در جانوران است. به عنوان مثال گونادو تروپین ها که به وسیله ي هایپوفیز ترشح می شوند فقط فر روي غدد تناسلی اثر نموده و بر روي اندامهاي دیگر اثر آشکاري ندارند. در صورتی که در اعضاي گیاهی ویژگیهایی از این نوع وجود نداشته و در آنها بسیاري از پاسخهاي هورمونی بوسیله ي دو و یا چند هورمون کنترول می شود. میزان و مدت رشد گیاه توسط فعالیت ها ي هماهنگ تنظیم کننده ها کنترل میشوند. برخی از نمونه هاي بارز تنظیم کننده هاي بازدارنده رشد، آنهایی هستند که تخم و جوانه را به استراحت فرومی برند و ویژگی به تعویق انداختن رشد تا زمانی که شرایط مناسب دوباره مهیا شود را دارند. آنها همچنان تلاش هاي زیادي کردند تا این گونه ترکیبات را از بافت ها و به خصوص جوانه هاي در حال رکود جداسازي و استخراج کنند. در گذشته تصور می کردند که برخی از نتایج مورفوژنتیکی از اثر هورمونهاي معینی حاصل می شود مانند تشکیل ریشه تحت اثر هورمون ریشه rhizocaline و تشکیل جوانه تحت اثر هورمون جوانه caulocaline . در صورتی که امروزه می دانیم که نتایج مورفوژنتیکی مذکور با مشارکت هورمون هاي مختلفی انجام گرفته و در حقیقت از یک تعادل هورمونی ناشی می شود. به هیمن علت بسیاري از گیاه شناسان موجودیت هورمون گل florigen یا یک هورمون اختصاصی تشکیل گل در هر گیاهی را وجود مجموعه ي شرایط هورمونی و بیوکیمیایی مورد نیاز خاصی براي آن گیاه دانسته اند. با وجود این هورمون ها اعم از گیاهی یا حیوانی داراي اثرات عمومی و غیر اختصاصی بوده به عنوان عوامل رشد بر روي اکثر حجرات اثر می نمایند و در صورت نبود باعث کوتاهی قد dwarfism می شوند. بعلاوه برخی از هورمونهاي حیوانی اختصاصی تر که بر روي اندامهاي مخصوص اثر می نمایند داراي اثرات ثانوي نیز هستند. بنابر این بین هورمونهاي گیاهی و جانوري مرز مشخص وجود ندارد و بسیاري از
صفات که در هورمون هاي گیاهی وجود دارد در هورمون هاي حیوانی نیز دیده می شود.
پیدایش و ساختار
ABA در هر عضو اصلی گیاه و بافت زنده از کلاهک ریشه تا جوانه ي انتهایی دیده شده است. ABA تقریبا در همه ي حجرات داراي کلروپلاست و
امیلوپلاست ترکیب و تولید میشود. یکی دیگر از انگیزه هاي توجه به ابسیزیک اسید که به جداسازي آن از میوه هاي جوان پنبه منجر شد، مشاهدات Van Steveninck در سال 1957 و 1959 بود که مطابق آنها یک ماده ي بازدارنده باعث افتادن میوه
هاي کوچک و نارسیده میشد. همچنان گروه تحقیقی Addicott نیز در سال 1963 مشاهده نمود که عصاره ي حاصل از میوه هاي جوان پنبه باعث تشکیل منطقه ي جداکننده Abscission zone در دٌمبرگ این گیاه می گردد. این ماده که در آن موقع abscisinII نامیده می شد در سال 1965 سنتز شد. عمل جدا کنندگی ابسیزیک اسید تا کنون در مورد قطعات برگ بسیاري از گیاهان گزارش شده است که از آن جمله میتوان برگهاي سیب، مرکبات و لوبیا را نام برد. زمانی که Addicott و Lyon در سال 1969 به بررسی مقالاتی که در مورد این ماده منتشر شده بود پرداختند تصمیم گرفتند تا به جاي abscising II که به ماده بازدارند ًه رشد که از میوه هاي جوان پنبه بدست آمده بود و dormin که از برگهاي افرا )Acer pseudoplatanus( بدست می آمد نام آنرا ابسیزیک اسید بگذارند. ابسیزیک اسید مرکبی با 15
کاربن است
ABA در هر عضو اصلی گیاه و بافت زنده از کلاهک ریشه تا جوانه ي انتهایی دیده شده است. ABA تقریبا در همه ي حجرات داراي کلروپلاست و
امیلوپلاست ترکیب و تولید میشود. یکی دیگر از انگیزه هاي توجه به ابسیزیک اسید که به جداسازي آن از میوه هاي جوان پنبه منجر شد، مشاهدات Van Steveninck در سال 1957 و 1959 بود که مطابق آنها یک ماده ي بازدارنده باعث افتادن میوه
هاي کوچک و نارسیده میشد. همچنان گروه تحقیقی Addicott نیز در سال 1963 مشاهده نمود که عصاره ي حاصل از میوه هاي جوان پنبه باعث تشکیل منطقه ي جداکننده Abscission zone در دٌمبرگ این گیاه می گردد. این ماده که در آن موقع abscisinII نامیده می شد در سال 1965 سنتز شد. عمل جدا کنندگی ابسیزیک اسید تا کنون در مورد قطعات برگ بسیاري از گیاهان گزارش شده است که از آن جمله میتوان برگهاي سیب، مرکبات و لوبیا را نام برد. زمانی که Addicott و Lyon در سال 1969 به بررسی مقالاتی که در مورد این ماده منتشر شده بود پرداختند تصمیم گرفتند تا به جاي abscising II که به ماده بازدارند ًه رشد که از میوه هاي جوان پنبه بدست آمده بود و dormin که از برگهاي افرا )Acer pseudoplatanus( بدست می آمد نام آنرا ابسیزیک اسید بگذارند. ابسیزیک اسید مرکبی با 15
کاربن است